حقیقت صیغه و روشنفکری دورازتعصبات بی اساس

پیش بسوی جامعه ای دورازگناه وحرام

حقیقت صیغه و روشنفکری دورازتعصبات بی اساس

پیش بسوی جامعه ای دورازگناه وحرام

اظهارات یک مردموفق درزمینه ازدواح موقت

اظهارات جالب یک مرد موفق !!! در زمینه ازدواج موقت
این نیاز عاطفی یا جنسی از طریق دختر یا پسر هست که انسان رو به سمت ازدواج موقت میکشونه، خب وقتی خدا هم راه حل رو جلوی پای انسان گذاشته برای چی نباید بره سراغ متعه؟ البته منکر این نمیشم که بعضی ها هم هستند فقط به قصد کمک و سرپرستی یک خانواده ازدواج...

قطعا ازدواج موقت و صیغه یکی از تابوهای جامعه ماست، تابویی که گاه پر رنگ شده و حرکت هایی برای قبح زدایی آن شده ، در همین حال سایت زنان پرس در مصاحبه ای که کمی تا قسمتی غلو آمیز به نظر می رسد به مصاحبه با فردی پرداخته که در ازدواج موقت موفق بوده است،
این مصاحبه با مردی سی ساله است که اکنون متأهل است و در این مصاحبه با صراحت، دیدگاه‌ها و تجربیاتش را در اختیار سایرین قرار داده است. کسی که نکته‌ها و دغدغه‌هایی درباره ازدواج موقت دارد و به بیان آن‌ها می‌پردازد.

پیدا کردن کسی که تجربه‌ی متعه داشته باشد خود به خود کار سختی‌ست. سخت‌تر وقتی‌ست که از او بخواهی تا مصاحبه کند. رو در روی تو بنشیند و حرف بزند. در مورد امری که نگاه عمومی جامعه به آن، همراه با تردید و گاه همراه با بدبینی و ترس است. این مصاحبه، گذر از یک تجربه شخصی است. تجربه‌ای که لزوما ممکن است درباره همه صدق نکند. این مصاحبه با مردی سی ساله است که اکنون متأهل است و در این مصاحبه با صراحت، دیدگاه‌ها و تجربیاتش را در اختیار خوانندگان قرار داده است. کسی که نکته‌ها و دغدغه‌هایی درباره ازدواج موقت دارد و به بیان آن‌ها می‌پردازد.

***


ـ چطور با متعه آشنا شدید؟

در حقیقت برای حل مشکل خانمی وارد ماجرا شدم و بعد از اینکه مشکل ایشون رو حل کردم یک رابطه عاطفی شکل گرفت و از اونجا که مشکل اون خانم روحی بود از طرف ایشون هم احساس خلاء عاطفی از قبل وجود داشت، خب از اونجایی هم که ما دوتامون در خانواده مذهبی بزرگ شده بودیم این راه حلال و شرعی برای ما بود و از اون استفاده کردیم.

ـ چند نمونه تجربه داشتید؟

نمونه به اون معنا که یک رابطه کامل و بلند مدت باشه یک مورد، به مدت سه سال با تمام جزئیات روابط و خودمون عقد رو خوندیم. که الان دوسال از اتمام عقد ما میگذرده.

خب البته موارد معدود دیگه هم بوده که فقط به قصد ترویج این مسئله عقد کردیم. که حتی بعضا حتی طرف رو نه دیدم و نه رابطه ای ایجاد شد. یک بار محرم شدیم تا در حقیقت تجربه شده باشه. البته بعد ازساعتها بحث راجع به این موضوع بود. ایشون مخالف سرسخت بودند، اینقدر مباحثه کردیم تا ایشون راضی شد و بعد از تجربه واقعا راضی بود از این رابطه.

ـ چطور شد که به این نتیجه رسیدید که کسی را به عقد موقت خودتان دربیاورید؟ برایتان سخت نبود؟

سوال رو شاید خوب مطرح نکردید، مثل اینه که بپرسید چطور شد که غذا خوردید، یا آب نوشیدید؟ خب انسان که تشنه میشه آب مینوشه و گشنه که میشه غذا میخوره، مهم اینه که بهترین و کم ضررترین نوشیدنی و خوراکی رو انتخاب کنید.


ـ هدف‌تان و علت ازدواج موقت چی بود؟

ببینید میشه گفت هدف همه کسانی که ازدواج موقت انجام میدن یا حتی ازدواج دوم میکنن نیاز هست، این نیاز عاطفی یا جنسی از طریق دختر یا پسر هست که انسان رو به سمت ازدواج موقت میکشونه، خب وقتی خدا هم راه حل رو جلوی پای انسان گذاشته برای چی نباید بره سراغ متعه؟ البته منکر این نمیشم که بعضی ها هم هستند فقط به قصد کمک و سرپرستی یک خانواده ازدواج موقت رو انجام میدن. اما عمدتا جامعه ما نیاز داره. متاسفانه اینقدر در مورد متعه بد تبلیغ شده و خیلیها اون رو بد انجام دادند که تصور عام مردم از متعه یک رابطه جنسی دو ساعته و تولد یک بچه بی سرپرست هست و وجه‌ی اون متاسفانه برای خیلیها از عمل منکر زنا بدتره.


ـ نگران نگاه دیگران نبودید؟

نگاه دیگران یا نگاه خدا؟ اینقدر به نگاه دیگران اهمیت دادیم که خیلی از مستحبات و بعضا واجبات رو کنار گذاشتیم. کافیه دودوتا چهارتا کنیم ببینیم که نتیجه توجه به نگاه و حرف مردم برای ما سودمند هست یا نگاه و توجه خدا؟

ـ فکر می‌کنید تجربه‌ی متعه، راضی کننده ا‌ست؟ یعنی کسانی که به سمت‌ش می‌روند راضی هستند و ناراحتی‌هایی برایشان ایجاد نمی‌شود؟

خب بستگی به نوع فکر و نگاه شما به این قضیه داره. برای من راضی کننده بود. به این خاطر که مورد خوبی رو پیدا کردم. شخصی که قصدش آزار و اذیت و صدمه زدن به من نبود، در حقیقت وجود ما برای همدیگه همچون مکملی بود در برهه‌ای از زندگی. در مورد این مسئله مطالعه لازم رو انجام داده بودیم. و من به عنوان یک مرد متأهل تمام تلاشم رو کردم که همسرم احساس کمبودی در اون زمانی که من متعه دارم نکنه.

حضرت امیر در این زمینه می‌فرمایند: «ما من حرکة الا و انت محتاج فیها الی معرفة» یعنی حرکت بدون بصیرت در موضوعات متعدد منع گردیده که اولاً حکم «متعه» از این دستور العمل کلی خارج نیست، ثانیاً نفس این موضوع و چگونگی طرح آن و لزوم معرفت نسبت به جایگاه آن برای مرد و زن در متون روایی صراحتاً آمده است


ـ متعه را به کسی پیش‌نهاد می‌کنید؟

برای این جواب فقط به این سفارش امام صادق علیه السلام اکتفا می‌کنم: «المتعة لاتحل الا لمن عرفها و هی حرام علی من جهلها» متعه حلال نیست مگر بر کسی که شناخت دقیق نسبت به آن دارد و حرام است بر کسی که جاهل به [احکام و شرایط] آن است.

و یا این در کلام دیگری از محمد بن عیص آمده که از امام صادق (ع) سوال کردم از متعه، امام (ع) فرمود: «نعم اذا کانت عارفة، قلنا: فان لم تکن عارفة. قال فاعرض علیها….» که در این روایت امام (ع) اهمیت دانش زن را نسبت به این موضوع تبیین می‌فرماید و توجه به این مسأله که اگر زن آگاهانه این امر را پذیرفت، او دیگر نسبت به این امر و عواقب آن مغبون به شمار نمی‌آید.

ـ فکر می‌کنید چه خانم‌ها و آقایانی و با چه شرایطی می‌توانند به متعه فکر کنند؟ اگر تفاوتی میان شرایط زن و مرد هست بیان کنید.

ببینید سوال‌ها نباید اینقدر کلی باشه. هر کسی بنا بر نیاز و شرایط باید برای این مسئله اقدام کنه. باید مطالعه کرد. یک سری دستورالعمل‌های پایه‌ای نسبت به این قضیه داده شده. هر عملی رو باید با دستور العمل انجام داد تا نتیجه مثبت گرفت و طبیعتا اگه بد عمل کنیم نتیجه بد می‌گیریم.

ـ نگاه خانواده‌تان به این ماجرا چطور بود؟ نگران نبودید که اگر متوجه شوند برای‌تان دردسر درست شود؟

نگاه عمده افراد به این مسئله متاسفانه منفی‌ست. به نظر من هم به خاطر کم‌کاری جامعه مذهبی نسبت به تبلیغ این مسئله است. البته نمی‌شه گله‌مند بود. شما می‌بینید بعضا یک طلبه حوزه علمیه با این امر کاملا مخالفت می‌کنه و سریال‌ها و فیلم‌های تلویزیونی عواقب این کار را همچون گناهی کبیره به تصویر می‌کشند. خب عواقب تبلیغ بد هم کاملا مشخصه.

و چطور با این دید منفی من نمی‌تونستم نگران این مسئله نباشم. تنها کاری که کردم این بود که دقت نظر به خرج دادم و سعی کردم که همسرم متوجه نشه.

ـ تصور خودتان نسبت به این موضوع قبلا چطور بود و در حال حاضر چه طور است؟

اغراق نمی‌کنم اگر بگم که تغییری نکرده. اما خب به نکات ظریف مثبتی پی بردم که مطمئنا اگه تجربه نکرده بودم همیشه مغفول باقی می‌موند.

ـ متعه، برای مرد هم نکات منفی‌ئی دارد؟

تنها نکته منفی برای من که شخصا این مسئله رو تجربه کردم وابستگی به طرف مقابلم بوده و دلتنگی‌های که عود می‌کنه و خاطراتی که مرور می‌شه. اما اعتقاد شخصی بنده اینه که کاری رو که انجام می‌دید و رضای خدا در اون هست خود خدا برای سهل شدن و ختم به خیر شدن اون ماجرا به شما کمک می‌کنه.

ـ برای دیدن و ارتباط با همسرتان با مشکل مواجه نبودید؟

شکر خدا نه. توی اون دوره الحمدلله مشکلی پیش نیومد و راحت با هم مرتبط بودیم

ـ مهریه‌ را چه چیزی در نظر گرفتید؟ مهریه را به هم‌سرتان دادید؟

مهریه ها بخاطر اینکه متعه هدف مادی به دنبالش نبود معمولا هدایای همچون کتاب، سی دی و یا ختم قرآن و هدیه ثواب اون به حضرت صاحب الامر بوده. که همه پرداخت شده و یا بخشیده شده.

ـ احساس‌تان نسبت به کسی که روزی همسرتان بوده؟ بعد از جدا شدن حس وابستگی به آن شخص نداشتید؟

اگر عمل رو خوب انجام بدید نگران این مسائل نباشید. قطعا احساس خوبی هست. کسی که یک مدت محدود برای شما یک دوست، همزبان، همدل و یار خوبی بوده قطعا برای نبودنش دلتنگی خواهید کرد. و وابستگی هم بوده اما همینطور هم که قبلا اشاره کردم کاری کردیم که رضای خدا در اون بوده و این مشکلات رو هم خود خدا برامون حل کرده.

ـ در زمان عقد موقت از نظر وظایف همسری سعی‌تان این بود که کامل رفتار کنید؟ یا چون عقدتان موقت بود برای‌تان اهمیت نداشت؟

راستش نگاه من به عقد موقت همچون عقد دائم هست. وظیفه خودم می‌دونستم که تمام توان خودم رو به کار ببرم که ایشون احساس کمبودی نکنه. چه از نظر مالی و چه معنوی.

ـ پیش از عقد موقت کاملا با قوانین آن آشنا شده بوده و از آن خبر داشتید؟

بله، از طریق مطالعه منابع و سوال متشرعین.

ـ خیلی از خانم‌ها معمولا با متعه مخالف هستند. تا به حال شده که با این افراد صحبت کنید و سعی کنید نظرشان را عوض کنید؟

بله موارد بسیاری بوده و الحمدلله به لطف خدا موفق بوده‌ام. ببینید حکم خدا منطقی‌ست و جایی برای مخالفت نداره. اون‌هایی که خودشون رو به خواب زدند هیچ وقت بیدار نخواهند شد.

ـ نگران نبودید که در این مدت صاحب فرزند شوید و برای‌تان مشکلاتی به وجود بیاید؟

دسته دیگری از روایات است که توجه مردان را در نهی از اولاد به سبب «متعه» بیان می‌نماید. مثلاً امام صادق(ع) روایتی را از پدر گرامی‌اش و سپس از رسول خدا(ص) بیان می‌نماید که پیامبر(ص) فرمود: «ان الله اخذ میثاق علی سایر المومنین ان لاتعلق منه فرج من متعه» خداوند متعال پیمان گرفت بر سایر اهل ایمان که هرگز رحم زنی از او به جهت متعه تعلقی پیدا نکند و بارور نگردد. و در ادامه آن می‌فرماید: «این امتحان سختی است که به سبب آن ایمان مومن از کفرش در تعلق رحم و باروری همسر متعه‌ای پدیدار می‌گردد. سپس امام(ع) فرمود: «و قال رسول الله (ص) ولد المتعه حرام» که این حرمت همان شدت در کراهت و منع از این نوع باروری است. چون شریعت توجه تامی به حفظ حیثیت زن و مرد مسلمان دارد، لذا امیرالمؤمنین می‌فرماید:« اتقوا مواضع التهمة» از جمله مواضع تهمت موضع متعه است که در روایات بدان اشاره شده است. و این مواضع تهمت رو می‌شه با راهکارهای جلوگیری انجامش داد.

ـ بعضی افراد در مخالفت با متعه نظرشان این است که برخلاف حقوق زنان است و فقط در آن لذت جنسی مرد در نظر گرفته شده. نظرتان در این باره چیست؟

این مسئله رو اگر برید از خانم‌های صاحب تجربه راجع به این سوال بپرسید قطعا جوابی خلاف آن دریافت خواهید داشت. یعنی شما باور می‌کنید که از بین تمام کسانی که متعه می‌کنند فقط مردها لذت میبرند؟ پس زن برای چه هدفی متعه می‌کنه؟ اگر بگویند که خب از سر نیاز مالی و اینطور مسائل من نمی‌تونم این رو باور کنم. هم خلافش رو دیدم و هم به جامعه متدین و متفکر مسلمون ایمان دارم.

ـ به نظرتان متعه باعث فروپاشی خانواده‌ها نمی‌شود؟ با توجه به اینکه اغلب مردان متاهل برای متعه اقدام می‌کنند؟

متعه برای متأهل شرعا مشکلی نداره و اگر درست عمل بشه حتی باعث ثبات بیشتر خانواده نیز می‌شود. به این خاطر که متعه خلأهایی رو از مرد پر می‌کنه که متاسفانه زن‌های امروزی خیلی مایل و جاهد به پر کردن اون خلأها نیستند. و به نظرم حتی توانایی این مسئله رو ندارند. اونهم به خاطر عدم آموزش مناسب و عدم اختصاص وقت به این مسائل هست.

ـ نگران نبودید که بعد از تمام شدن مدت متعه دچار بیماری شوید؟ با توجه به گسترش بیماری‌هایی مثل ایدز.
فکر می‌کنم شما هم بدونید که علم اینقدر پیشرفت کرده که این نگرانی دیگه وجود نداشته باشه.

ـ نظرتان درباره ترویج ازدواج موقت چیست؟ آن را برای جامعه لازم می‌دانید یا غیرضروری؟

به نظر من این امر ضروری هست. چون قلبا ایمان دارم که اگر متعه گسترش پیدا کنه، سطح فساد در جامعه به صورت چشمگیری کاهش پیدا می‌کنه و ثبات خانواده‌ها بیشتر می‌شه. این رو می‌شه از حاصل روایات ائمه معصومین علیهم السلام درک کرد.

ـ نظرتان درباره سایت‌ها و وبلاگ‌هایی که برای ترویج متعه و آشنا کردن داوطلبان با یکدیگر ایجاد شده چیست؟

راستش اون قضیه آشنا کردن داوطلبان با یکدیگر قطعا مضراتش بیشتر از سودش هست. به خاطر عدم تجربه و آفاتی که در رابطه‌های مجازی وجود داره. اما خب اگر سایت‌هایی باشه که هست و فیلتر شده متاسفانه، به نظرم در ترویج احکام، فوائد و احیانا مضرات این مسئله به روشنگری خوبی می‌رسیم.

ـ وظیفه‌ حاکمیت در قبال متعه چیست؟
راستش مسئله رو سیاسی نکنید. (لبخند می‌زند) به نظر بنده حاکمیت اون ضربه‌ای رو که به این مسئله زده، خیلی بهتر از برخی‌ها در صدر اسلام زده (با خنده فراوان). توی صدا و سیمای ملی که علنا مخالفت می‌کنن و اون رو به مثابه یک غول ویرانگر نشون میدن. حاکمیت وظیفه خودش رو می‌تونه از رفتار و توصیه ائمه معصومین علیهم السلام به این مسئله الگو بگیره. که ما صدا و سیما رو در این امر به پیروی از دشمنان حضرت امیر علیه السلام متهم نکنیم.

ـ رسانه‌های مکتوب و رسانه‌هایی مثل تلویزیون و سینما چه تصویری از متعه ارائه می‌دهند و آیا این تصویر درست و واقعی‌ست؟ چه وظیفه‌ای این رسانه‌ها نسبت به متعه بر عهده دارند؟
راستش خیلی رسانه‌های مکتوب رو پیگیری نمی‌کنم، اما خب توصیه ام این هست که ایشان نیز پیرو مکتب اهل بیت علیهم السلام باشند که مسیر آن‌ها حق است و مطمئن باشند که از ترویج درست و صحیح این مسئله ضرر نخواهدد
اشت

مصاحبه باخانمی که همسرموقت است

چطور با متعه آشنا شدید؟ 

خانمی از بستگان که از همسرش جدا شده بود، با آقای دکتری آشنا شده بود که من در جریانش بودم. در منزل که صحبتش می‌شد، یادم هست اوایل که مادرم راضی نبودند. ولی بعد کم کم که سر موضوع صحبت می‌کردیم، دلایل قانع کننده می‌آوردیم و یکی از کسانی که سعی می‌کرد با استدلال راضی‌شان کند، من بودم. 
ـ آن موقع متأهل بودید؟ 
در دوران نامزدی بودیم. 
ـ یعنی آن زمان نگاه خود شما مثبت بود به قضیه؟ 
بله. من می‌دانستم که با آن فرد رابطه خوبی دارند. از این طرف هم نگاه می‌کردم، می‌دیدم نیازهایی دارد. متعه یقیناً بهتر هست تا به سمت گناه برود. من بحث شرعی قضیه را نگاه می‌کردم. 
ـ چی شد که خود شما متعه را تجربه کردید؟ 
بعد از جدایی من، اولین بار من جایی کار می‌کردم و آقایی به من پیشنهاد داد. من قبول نکردم. 
ـ چرا قبول نکردید؟ 
ترسی بود… 
ـ چه ترسی؟ 
من تازه جدا شده بودم و می‌ترسیدم که باز در رابطه‌ای بیفتم که رابطه مریضی باشد و از نظر روحی درگیرم کند. یکی هم نگاه خانواده. 
ـ به این فکر نکردید که می‌شود به خانواده نگفت؟ 
چرا خب؛ ولی این احساس بد که می‌خواهم کاری را بی‌اطلاع خانواده انجام دهم، همیشه بود و مرا درگیر می‌کرد. بعدتر هم پیش آمد که این پنهان‌کاری بود؛ ولی فقط تا مدتی بود و بعدش ترجیح دادم با مادرم در میان بگذارم. 
ـ وقتی به آن آقا نه گفتید، سعی نکرد شما را توجیه کند؟ 
آن آقا اول پیشنهاد یک رابطه دوستانه را داد. بعد پیشنهاد عقد موقت را داد. بعد خیلی جدی پیشنهاد که به صورت دائم، همسر دومش بشوم. 
ـ تفاوت سنی شما چقدر بود؟ 
۸-۷سال و بچه هم داشت. 
ـ چرا چنین احساس نیازی بود؟ یعنی کاستی‌هایی از طرف همسرش داشت یا به خاطر اینکه کسی را دیده که خیلی دوست دارد با او باشد و … 
هر دو با هم بود؛ یعنی اولی باعث شده بود که دومی به وجود بیاید و علاقه‌ای را بیرون از فضای خانواده جست‌وجو کند. همین را هم دقیقاً به من گفت. بعد هم ماجرا به جایی رسید که من همه‌ی این‌ها را به همسرش گفتم. من و همسرش با هم دوست بودیم. با اینکه من حق می‌دهم که ظرفیت نداشته باشد و سخت باشد برایش قبول این قضیه؛ رابطه ما به هم خورد. 
ـ فکر نکردید که گفتن این قضیه و شرح دلایلش رابطه آن‌ها را خراب کند؟ 
سعی کردم طوری بگویم که این اتفاق نیفتد. ابتدا هم خودش چون حدس زده بود و به من زنگ زد. اولش وقتی ماجرای ابراز علاقه همسرش را به من فهمید، خیلی ناراحت شد. مدام می‌گفت چرا باید اینطور شود! من دلایلش را گفتم. اول همه تقصیرات را گردن همسرش انداخت؛ اما بعد قبول کرد که کاستی‌هایی داشته؛ ولی باز نمی‌توانست بپذیرد که این دلیلی شود که همسرش سراغ زن دیگری برود. آن موقع خیلی خوب و دوستانه با من برخورد کرد، ولی بعد به تحریک اطرافیانش رفتار خیلی بدی با من داشت. در حالی که من خودم اصلاً نمی‌خواستم در آن فضا بمانم، سعی کرد من را بیرون بیندازد! 
علی‌رغم میل باطنی من رابطه ما قبل از این اتفاقات، خانوادگی شده بود و چندبار هم منزل ما آمده بودند. همسرش پیگیر برخی کارهای من بود. من ناخواسته وارد این ماجرا شدم و این آقا خودش را وارد زندگی من کرده بود و سعی می‌کرد به هر نحوی شده من را در این رابطه نگه دارد. 
ـ حالا از اولین باری بگویید که متعه را قبول کردید. 
اولین بار، ۸-۷ ماه بعد این قضیه بود. همان احساس نیاز به بودن یک نفر که با خواهرم و یکی از دوستانم در موردش صحبت کردیم و هر دو در این فکر بودند که اگر مورد خوبی بود، ما را با هم آشنا کنند. یکی دو مورد حتی خواهرم معرفی کرد که صحبت کردیم و من به دلایلی نپذیرفتم. مثلاً یکی‌شان اصلاً از نظر اعتقادی به من نمی‌خورد؛ حتی اگر می‌گفتیم که الان بی‌محرمیت با هم رابطه داشته باشیم، برای این فرد مهم نبود! 
ـ شما گفته بودید که کسانی معرفی شوند؟ 
بله؛ من به خواهرم گفته بودم که نیاز دارم، هم به لحاظ روحی و هم به لحاظ جسمی که کسی کنارم باشد. بعدتر دوستم هم کسی را معرفی کرد. بعد از مدتی که از آشنایی ما گذشت، من خودم پیشنهاد دادم که محرم بشویم. آدم بسیار با اخلاقی بود؛ تمایل و موقعیت این رابطه را هم داشت. این اولین بار بود. 
ـ یعنی موقعیت این فرد چطور بود؟ 
نزدیک سی سال داشت و تا آن زمان همیشه تنها بود. نیاز متقابل به این ارتباط را داشت. 
ـ چطور شد از مخالفت بار اول به این موافقت رسیدید که خود شما پیشنهاد دهنده بودید؟ 
شاید آن نگاه ترس‌آلود، دلیل چندم باشد و من دلایل دیگری داشتم که گفتم نه. آن زمان من تازه جدا شده بودم و اصلاً نمی‌ خواستم وارد یک رابطه جدید عاطفی بشوم. آن رابطه هم دقیقاً داشت عاطفی شروع می‌شد. آن آقا قبل از هر چیز به من ابراز علاقه می‌کرد. 
ـ از سختی جدایی در صورت شروع عاطفی قضیه می‌ترسیدید؟ 
بله. در چنین حالتی معمولاً دلایل شروع یک رابطه منطقی نیست؛ احساس نیاز واقعی نیست. همه چیز درگیر احساسات لحظه‌ای هست که می‌آید و می‌رود و زود هم تمام می‌شود. تعهدی بر پای‌بندی نیست؛ چون دوست داشتن تعهدی نمی‌آورد برای فرد؛ اینکه می‌گوید من تو را دوست دارم، تعهد نمی‌آورد! و تنها زن را وابسته به یک محبت غیر واقعی می‌کند. 
ـ طرف مقابل چرا داشت به این رابطه موقت تن می‌داد؟ مجرد بود یا متأهل؟ 
مجرد بود. نسبت به اطرافیان و دوستانش خیلی کم درگیر رابطه با جنس مخالف شده بود. همین باعث شده بود که محجوب باشد. یک نگاه اخلاقی به موضوع داشت؛ می‌گفت من عذاب وجدان می‌گیرم که با دختری ارتباط داشته باشم و نخواهم که با او ازدواج کنم. ولی چنین مشکلی را با شرایط من نداشت و می‌گفت تو شرایط محرمیت موقت را داری و من و تو می‌توانیم محرم شویم. 
ـ این آقا شرایط ازدواج دائم را نداشت؟ 
خودش این طور می‌گفت که ندارد. 
ـ نگران قضاوت بقیه نبودید؟ 
اوایل به خانواده نگفتم؛ ولی بعد از مدتی گفتم. برخوردها بد بود. هنوز هم این موضوع حل نشده. مادرم بعد از مدتی که موضوع را گفتم، خیلی راحت و منطقی به من حق داد و کنار من بود. ولی اعضای دیگر خانواده این طور نبودند. 
ـ بار اول زمان محرمیت چه مدتی بود؟ 
حدود یک سال و نیم با هم بودیم. حالا قطع می‌شد و مدتی فاصله می‌افتاد و باز صیغه می‌خواندیم. بعد از آن یک سال و نیم هم این طور نبود که مرا رها کند؛ هنوز هم خبر می‌گیرد و گاهی مشکلی داشتم، می آید کمک من. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد